سه شنبه 8 مهر 1392برچسب:, :: 20:53 :: نويسنده : فافا
سلام به کی اول؟آفرین اول به عشقم بعد به کی؟به دوستای حاضر در وبلاگ مخصوصا خانوم گل عزیز، میشا جون، سالی خوبم و ماری عزیز... ذوق دارم زیاد چون اولین باره که تاریخ روز عشق با تاریخ پست یکیه پس به افتخار نویسنده عزیز امروز رفتم پیش عشقم(مدیونید اگه فکر کنید نیم ساعت تاخیر داشتم)دیدم صندلی ماشین رو خوابونده خوابیده خمیازه میکشهرسیدم به ماشین پیاده شد سلام چطولی خوفینا گفتیم بد گفتم حالا یه خرده بخواب وقت کردی گفت میدونستم دیر میای گفتم یه چرت بزنم دیگه شووری جونم باتجربه شده که خانومش هر کاری کنه دیر حاضر میشهامروز زود حاضر شدم اما این موهام شاخ شده بود شدید اتو کشیدم کرم زدم درست نشد که نشد آخرم خسته شدم یه بیخیال گفتم رفتمشووری خان هم بسی به این موهای شاخ شده ما خندیدنسوغاتی ها رو به همسلی نشون دادم تشکر کرد خوشحال شداز آلویی که سری پیش برام گرفته بود خیلی خوشم اومد خوجمزه بود امروز باز برام خریده بود جمعه با خانواده رفته بودیم بیرون بابا عمو تخته نرد بازی کردن عمو آلو باخت منم که بدون همسلی از گلوم چیزی پایین نمیره یه دونه هم برای همسلی جونم آلو برداشتم امروز آلو رو با بقیه تنقلات یعنی انار، نارنگی، تخمه و آلو خورشتی که عمه جان داده بود بهم تنهایی بخورم با نفسیم نوش جان نمودیمبه نفسی گفتم الان هر کی ما رو ببینه فکر میکنه اومدیم سینماحالا هی هموطنان گرامی میان رد میشن انار خوردن ما رو نگا میکنن خووو همش گیر کرد تو گلوم دیگهمن و همسلی هم عشجولانه انار دون میکردیم میریختیم تو دهان همدیگه بعلهآخ که چقدر من حرف زدم امروز دیگه شووری جون همه فامیل خانومش رو با اسم و خصوصیات اخلاقی میشناسهبعد از مراسم پربار انارخوری یا به عبارتی پیشواز شب یلدا رفتیم دستامونو بشوریم یه نگاه کردم به همسری دیدم نگاهش شیطنت آمیزه میخواست آب بریزه رو من گفتم نریزی گفت پس بوسم کن نریزم منم که زرنگ سری یه بوس کردم دستمم شستم یه مشت آب ریختم به صورت نفسیم کم ریختما اما نیدونم چرا انقد خیس شد فکر کنم دستم رشد کرده بزرگ شده آب توش زیاد جمع شد عشقم امروز لوسم میکرد شدید بهم می گفت خسدلم انال بخوره جیگلم انال بخوره گوشت بشه به تنش نینی مناصلا من الان بابام رو میخوامهمین الان دستام رو بو کردم بوی دستای نفسیم رو میده چقدر دلم بهش تنگ شده خداااااااااااسر خیابون رسید دستش رو از پنجره آورد بیرون باهم بابای کردیم من رفتم داخل تا خیالش راحت بشه سلامت رسیدم خونه اما پشت در وایساده بودم تا رفت اومدم یه نگاه انداختم به خیابون براش ایت الکرسی خوندم تا صحیح سالم برسه خدا جونم همیشه مواظب نفس من باش خیلی زیاد ملسی عشقنامه:بعضی وقتا یادم میاد اون اولا چقدر اذیتت می کردم تو صبور بودی اما باز من از این صبوری سواستفاده میکردم یه حس بدی بهم دست میده از خودم بدم میاد که چندسال پیش انقدر عشقم رو اذیت میکردم اما بالاخره تو با عشق مهربونیت من رو هم مثل خودت کردی چه حس خوبی دارم وقتی میبینم با تمام وجود حس میکنم یکی رو دارم که همه جوره هوامو داره مراقبمه من از این مراقبت لذت میبرم از اینکه همیشه حواست بهم هست رو خیلی دوست دارم عاشقتم دوست دارم همنفسم نظرات شما عزیزان: باسلام اومدم وبلاگتون چندبار امتحان کردم نشد کامنت بزارم پری
ساعت10:13---13 مهر 1392
اون پری که بالا کامنت گذاشته با اون پری ای که مامان شده متفاوته ها!! با خانوم گل اشتباهت گرفتم اونم پری هستش امیدوارم همیشه شاد باشی عزیزم. پاسخ:مرسی مامان پری خوشگلخیلی از خبر مامان شدنت خوشحال شدم ایشالا یه نی نی سالم خوشگل به دنیا بیاریتو وبت که نمیتونم کامنت بزارم حیف النگو لپ تاپتم مبارکت باشه ایشالا من
ساعت2:01---11 مهر 1392
ایشالاااا پاسخ: آیا من یه نظر نگذاشته بودم؟ یا نرسیده؟ برام سوال پیش اومده بود که چرا رسمی نمیشین شما دو تا آیا پاسخ:به به من جون خوش اومدی کامنتی ازت ندیدم به دلایل شرایط محیطی از قبیل درس من و ارشد نفسی.....شما دعا کن به شرایط غالب بشیم
به به ميبينم كه حسابي هواي مادر همسليت رو هم داري...
انشالله كه هميشه با هم شاد و خندون باشي پاسخ:ایشونم هوای عروسش رو دارههمچنین شما همسری
ساعت0:42---9 مهر 1392
سلام عزیز دلم ، دوستان دیدید خانوممو خوردم پاسخ:سلام گلمدیدی فقط پاپیونم موند عاشق این شکلکم خیلی قشنه خدا نکنه باز به موهام خندیدی مرد از بس که ماهی من بیشتر
|